معنی کارگردان فیلم زبان مادری
حل جدول
قربان محمدپور
زبان مادری
فیلمی از قربان محمدپور
فیلمی با بازی شهره قمر
بازیگر فیلم زبان مادری
آتش تقی پور، هایده حایری، شهره قمر
هایده حائری
شهره قمر
زبان مادری، انعکاس
فیلمی با بازی شهره قمر
کارگردان فیلم مهر مادری
کمال تبریزی
واژه پیشنهادی
رقیه توکلی
نویسنده فیلم مادری
رقیّه توکّلی
موسیقی فیلم مادری
ستّار اورکی
فیلمبردار فیلم مادری
مرتضی قیدی
لغت نامه دهخدا
مادری. [دَ] (حامص) مادر بودن. امومت. مقابل پدری. (فرهنگ فارسی معین):
جهان را چو نادان نکوهش مکن
که بر تو مر او را حق مادری است.
ناصرخسرو.
اندرآ مادر به حق مادری
بین که این آذر ندارد آذری.
مولوی.
|| (ص نسبی) منسوب به مادر. (ناظم الاطباء). منسوب به مادر. از جانب مادر. مقابل پدری. (فرهنگ فارسی معین):
آبستنی که این همه فرزند زاد و کشت
دیگر که چشم دارد از او مهر مادری.
سعدی.
از طرف مادری هر دو از یک رشته ٔ اصیل و والا هستند... (ترجمه ٔ غرور و تعصب، از فرهنگ فارسی معین).و به هر دو معنی رجوع به مادر و ترکیبهای آن شود.
هم مادری
هم مادری. [هََ دَ] (ص مرکب) هم مادر. دو تن که از یک مادر زاده اند: در منصف ذوالقعده ٔ سنه ٔ خمس وستمائه برادر هم مادری عجمشاه امیر زنگی و چند امیر غز به تخت اعلی پادشاه آمدند. (المضاف الی بدایعالازمان ص 41).
فارسی به عربی
امومه، امومی
معادل ابجد
971